چشمانم را می بندم،در جنگل باران می بارد.
جهان همچون گورستانی بزرگ است،
انسان به خاک سپرده می شود و آرزوهایش بر باد .
صورتم را بر خاک می گذارم ودر حالی که در خاک نفس می کشم،
بر مزارم اشک می ریزم.
به گلهای قالی خیره می شوم، و بوی دشت همه جا را پر می کند;
در آینه خیره می شوم
و در بوی خاک غرق می شوم .
عاقبت یک روز مرگ از راه خواهد رسید»
سکوت مرا خواهد شکست.
به آسمان نگاه می کنم و با خود فکر میکنم
که ما هم مثل ابرها از هم دور می شویم و کم کم پراکنده می شویم.
رمضان این فرصت استثنایی را دریابیم
خاک ,راه ,روز ,شوم ,هم ,یک ,از راه ,خیره می ,مرگ از ,روز مرگ ,عاقبت یک
درباره این سایت